برای من راه فرار، سریال ها بودند. راه فرار از واقعیتی که در اون آدم ها برای هم وقت نمیذاشتن، برای هم نبودن، وقتی قلب هم رو میشکوندن، دنیا براشون میلیون ها نشونه نمیفرستاد تا برگردن و اشتباهشون رو جبران کنن. راه فرار از این واقعیت که غم ها و رنج ها مثل سریال ها آنقدر هم مهم نیست. فرار از این واقعیت که نقش ما، نقش آدم
های اطرافمون از اونچه که فکر میکنیم بی هیجان تر و بی هدف تره. برای من سریال ها، پناه تنهایی ها بودن. سریال های کمدی عاشقانه ای که برای تموم لحظه های خسته کننده و بی هیجانی که جایی برای جدی و منطقی بودن نمیذاشت. سریال های پرهیجان و چالش برانگیز برای روزهایی که ناامیدتر و بی هدف تر از همیشه به مسیری که اومدم نگاه میکردم و به دنبال لحظه ای که بهم ثابت کنه یکی از این روزها مثل سریال ها اتفاقی میوفته که ورق برمیگرده. کاراکتر های قوی و باهوشی که یادم دادن و الهام بخش روزهایی بودن که شکننده تر از همیشه بودم، کاراکتر های مغرور داستان ها که خواسته های قلب پاکشون رو فدای غرورشون کردن. سریال ها
زندگی های
نکرده ان. آدم های نداشتن، داستان های نشنیدن، عشق های دست نیافتنی،معشوقه های بی نقص، رویاهای تحقق نیافته، زندگی های تصویرنشده، داستان های ایده آلی برای تعریف کردن که زندگی برامون ننوشت. قاضى زمانه ات را بشناس...
ادامه مطلبما را در سایت قاضى زمانه ات را بشناس دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : nochou بازدید : 262 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 20:36